1

از کجاش بگم؟ از اولش؟

از همون شبی که مثل مسخره ها پشت کامپیوترم نشسته بودم و بی هدف چت می کردم؟

بچه بودم و همه کارام از روی بچگی بود

تو پیدات شد. پی ام دادی.اول می خواستم جواب ندم مثل همیشه.اما گفتم بذار بهت بگم که نمی خوام خصوصی چت کنم.شاید دلیلش آی دی تو بود که همه مشخصاتت رو واضح نوشته بود.

جوابت رو دادم که می خوام بیای توی روم اصلی اما سماجت کردی

بهت گفتم من 99 تا بی اف دارم گفتی منم صدمی

گفتی قصدم ازدواجه گفتم من کوچولوام قصد ازدواج ندارم

انقدر کل کل کردی که صبح شد

آخرشم قول گرفتی بازم باهام صحبت کنی و من احمقم قول دادم

یه مدتی چت کردیم

عکستو دیدم با اینکه اصلا خوشگل نبودی ازت بدم نمیومد

کم کم ازم خواستی شمارتو بهم بدی

منم قبول کردم

بار اول که بهت زنگ زدم یادت میاد؟

گفتی همکارم اینجاس نمی تونم صحبت کنم

منم بعد که دوباره چت کردیم گفتم دیگه بهت زنگ نمی زنم

دنیای من خیلی بچگانه بود

بعد بازم سماجت کردی و یه بار دیگه بهت زنگ زدم

خیلی مودب بودی و همین باعث می شد ازت بدم نیاد

بعد از حدود 5 - 6 ماه قرار گذاشتیم همو ببینیم یادته؟ زیر پل هوایی اومدم دنبالت

اولین حرفت بعد از سلام احوالپرسی این بود که تو همیشه لاک سفید می زنی؟

گفتم نه دیشب مهمونی بودیم

2 - 3 روز بودی و رفتی و حرفاتو برا ازدواج زدی

بعدا قرار بود بهت جواب بدم

جوابم نه بود.خودتم دو دل بودی و می گفتی می ترسم نتونم اونجور که می خوای زندگی جور کنم.

اما بازم ازم قول گرفتی که منِ احمق یه سال باهات دوست باشم منم که نفهم قبول کردم

همه چیز برام عین خاله بازی بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد